سلام دوستای خوب و مهربونم.
منو ببخشید که دیگه نمیتونم زیاد اینجا بیام.مدتیه که نمیتونم به نت سر بزنم و نمیدونم تا کی این دوری از نت و شما دوستای گلم میخواد طول بکشه. من وقت زیادی ندارم و از دوستانی که نتونستم بهشون سر بزنم معذرت خواهی میکنم.امیدوارم بتونم این مشکل رو حل کنم و مثل گذشته دوبار با شما خوبان ارتباط وبلاگی و دوستانه داشته باشم. هر جا هستم به یادتون هستم!
امیدوارم عذر منو بپذیرید.به امید دیدار..............خدا نگهدار!
امروز روز بیست و دو بهمن ماه انقلاب سی ساله شد مردم سی سال بزرگتر شدند سی سال از مرگ شهدا گذشت ، سی ساله که از اون فریادها خاموش شده ، سی ساله که دیو رفته و فرشته ها در اومدن .
راستی! سی ساله گرونی هم گنده تر شده ، پارچه فروش ها سی سال پولدارتر شدند . مردم سی سال فقیرتر ،ازدواج ها سی سال سخت تر شدند .
و اما من و شما به نوعی سی سال ... ؟؟؟ راستی چقدر گوشای مخملی بهمون میاد.
داشتم می گفتم تا خون در رگ ماست ...
به نام خدایی که زیبایی را آفرید،فکر را ، خلاقیت را و از همه مهمتر اختیار را...
همه را در نهاد آدمی گنجاند و این فرقی بین انسانیت و حیوانیت گشت .
من امروز بعد از مدتها این آمادگی را در خودم دیدم که به جمع وبلاگ نویسان بپیوندم و از این بابت احساس خوبی دارم
چون ... چون ... چون یه جوری ام هرکاری کردم خودم رو نگه دارم که جدی بنویسم نشد ببخشید آخه منو چه به جدی نوشتن....